چرا برای تبدیل شدن به شخصیت آفرینشگر باید بر زمان غلبه کنیم؟
بر طبق تمام مکاتب و شواهد علمی میدان فراآگاهی آفرینش تنها در زمان غرق شدن ذهن در زمان حال فعال می شود. در ابتدا درکِ بودن در زمان حال برای افراد بسیار مشکل است. اجازه دهید با بیان این مفهوم به زبان کوانتومی به آموزه های این دانش که در فصل بعد به شکلی عالی آنرا فرا می گیرید چیزی اضافه کنم.
در زمان حال، تمام احتمالات بالقوه هستی هم زمان در میدان وجود دارند. وقتی در زمان حال باشیم، وقتی “در لحظه” هستیم، می توانیم از مکان و زمان فراتر رویم و یکی از این احتمالات بالقوه را به واقعیت تبدیل کنیم. اما وقتی غرق در گذشته باشیم، هیچ یک از این احتمالات بالقوه جدید وجود ندارند. (در این خصوص در فیلم لوسی در بخش اشاره به ماهیت زمان و اشاره به خودروی در حال حرکت به کاهش دادن سرعت زمان در آگاهی مان به خوبی و به شکلی اشاره کرده است که می توانیم امکان خلق را بوجود آوریم. توصیه می کنم آن را باز مشاهده کنید).
وقتی انسان ها تلاش می کنند عوض شوند، مانند معتادها رفتار می کنند، چون به حالت وجودی شیمیایی زنده مانی قبلی خود عادت کرده اند. وقتی اعتیاد دارید، تقریباً می توان گفت که بدن شما برای خود ذهن جداگانه ای دارد. بدن وقتی طی این فرآیند شرطی شد تا به ذهن ناخودآگاه تبدیل شود، کنترل ذهن اصلی یعنی فرایند مغزی را در دست می گیرد و به ذهن اصلی تبدیل می شود و لذا به نوعی می تواند فکر کند. در حقیقت ماهیت زمان بسیار فراتر از آن چیزی است که فکر می کنیم.
غلبه بر زمان احساسات متفاوت را پدید می آورد، استمرار احساسات، خلق و خو پدید را پدید می آورد و استمرار خلق و خو، “شخصیت فراآگاه” (فردی که برای همیشه در میدان فراآگاه زندگی می کند) را برای آفرینشگر بودن پدید می آورد می آورد.
حال و هوا نوعی حالت فراطبیعی آفرینشگری شیمیایی و معمولاً کوتاه مدت است که تجلی نوعی واکنش احساسی دیرگذر است. چیزی در محیط شما – برای مثال ناتوانی گارسون در رستوران در رفع نیازهای شما و به دنبال آن اشتباه آزار دهنده ی کوچک دیگر از سوی او واکنش عاطفی را آغاز می کند. مواد شیمیایی این احساس بلافاصله تمام نمی شود و لذا اثرات آن ها برای مدتی باقی می ماند.
من این مسئله را دوره ی مقاومت مینامم یعنی زمان بین ترشح اولیه تا اتمام اثرات آن. هر چه دوره ی مقاومت طولانی تر باشد، واضح است که شما مدت بیشتری این احساس را تجربه خواهید کرد. اگر دوره ی مقاومت یک واکنش عاطفی از چند ساعت تا چند روز دوام داشته باشد، حال و هوا نام می گیرد.
وقتی این حال و هوای جدید ادامه پیدا کند، چه می شود؟
در این مرحله، دیگر بحث فقط حال و هوا نیست. حال کارتان به خلق و خو رسیده است. خلق و خو یعنی نوعی واکنش احساسی که دوره ی مقاومت آن از چند هفته تا چند ماه به طول می انجامد. درنهایت، اگر این دوره ی مقاومت از چند ماه تا چند سال ادامه یابد، این گرایش به یک ویژگی شخصیتی و در اصل شخصیت شما تبدیل می شود.
اگر به شکل زیر خوب دقت کنید متوجه روند زمانی پیدایش شخصیت آفرینشگر در خود خواهید شد.
خب یک سؤال بزرگ: اگر می دانید که با ماندن در زمان حال و قطع رابطه با زمان گذشته، می توانید به تمام نتایج ممکن در میدان کوانتومی دسترسی پیدا کنید، چرا انتخاب می کنید که در گذشته زندگی کنید و آینده ای مانند گذشته را برای خود ایجاد کنید؟ چرا آن کاری را نمی کنید که به راحتی در توانتان است یعنی به صورت ذهنی ساختار فیزیکی مغز و بدنتان را تغییر دهید، به طوری که قبل از هر نوع تجربه ی مطلوب واقعی، بتوانید تغییر کنید؟ چرا انتخاب نمی کنید که در آینده ای به انتخاب خودتان زندگی کنید – همین الآن و جلوتر از زمان؟
تا اینجا درک کردید که مانع اصلی بر سر راه ترک عادت “خود قدیمی بودن”، در ماهیت زمان است. روشن است که هدف اول شما در حین آماده شدن برای فرآیند تمام مراقبه های فراآگاهانه خواهید آموخت، این است که بزرگتر از زمان گذشته و آینده فکر کرده و احساس کنید. گذشته ای که ماندن در آن غم و انده و نهایتاً بیماری افسردگی را به همراه دارد و مانده در آینده انواع اختلالات اضطرابی را که به عنوان قاتل خاموش و کشنده ترین بیماری روانی دسته بندی می شود.
دیدگاهتان را بنویسید